نتایج جستجوی عبارت «مدرسه شهید دکتر مفتح» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۷ -وصیتنامه شهید محمدرضا امینی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد محمد رضا اميني »
بسم‌الله الرحمن الرحیم ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم. با سلام و درود به یگانه منجی عالم بشریت، امام مهدی (عج). با سلام به امام خمینی و با درود به روان پاک شهدای خونین‌کفن انقلاب اسلامی. با سلام به مفقودین و مجروحین. با سلام به اسرای اسلام در زندان‌های کفار بعثی که با صبر و استقامت خود شیطان بزرگ را دیوانه کرده‌اند. با سلام به رزمندگان اسلام که مشغول نبرد با کفار بعثی هستند و با سلام به خانواده‌های این...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید محمد رضا زارع
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
زندگی ساده و بی‌ریای محمدرضا حکایت از طهارت روح و پاکی طینت وی داشت و دست‌های پینه‌بسته او نشان از همت و مردانگی. او سال ۱۳۴۶ در روستای حسین‌آباد نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی و زحمتکش به دنیا آمد و دوران کودکی را در کانون گرم خانواده پشت سر گذاشت. از همان دوران کودکی حیایی مقدس از سیمایش پدیدار بود و رفتارهای او نشان از آرامش، نجابت و ادب وی داشت. در یک‌کلام باید گفت، انسانی دوست‌داشتنی و متواضع...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید ماشاالله شیخعلی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید ماشاالله شیخعلی »
ماشاءالله ستاره‌ای بود که سال 1346 در آسمان عشق طلوع کرد و خانه‌ای ساده و گِلی را در روستای پیچکان آباده طشک صفا بخش شد. خانواده‌ متدین و کشاورز شیخعلی قدومش را گرامی داشتند و در تربیت وی از هیچ کوششی دریغ نکردند. دوره ابتدایی را در دبستان آریا، در روستای تل‌خاکی آغاز و با موفقیت به پایان برد. ولی به دلیل مسائل و مشکلات زندگی مجبور به ترک تحصیل و در امور کشاورزی مشغول به کار شد....
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید غلامحسین عنبری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید غلامحسین عنبری »
غلامحسین 1347/1/4 در روستای مشکان نی‌ریز چون شمیم گلهای بهاری فضای خانه را معطر ساخت و لبخند شادی را به لبهای مادر نشاند. از همان کودکی به کار و فعالیت در کنار پدرش مشغول شد و آداب زندگی را فراگرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جهت گذراندن خدمت سربازی، به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در تاریخ 1365/1/23 به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. غلامحسین، انسانی مهربان، دلسوز و متواضع بود و در کنار کارهای روزانه...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید فریدون بیدارمغز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آن روز وقتی همچون کبوتری سپید به کرانه آسمان پر کشیدی، همسرت چه صبورانه اشک می‌ریخت و یادگارانت را با یاد تو مأنوس می‌کرد، تو رفتی و فرزندانت، این سروهای تازه و شاداب قد کشیدند و تنها نگاه تو در این مدت است که از پشت قاب بر زندگی سایه می‌افکند و فضای خانه را عطرآگین می‌کند. فریدون، ۱۳۴۱/۱/۱ در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مسلمان چشم به جهان گشود و دوران کودکی را در دامان مادری...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید فرامرز علیمردانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید فرامرز علیمردانی »
به شوق وصال یار مجنون صفت در پی‌ لیلی دوان بود و از سرزنش‌های خار مغیلان رنجشی نداشت. فرامرز 1345/4/7 در روستای قلعه بهمن نی‌ریز، میان خانواده‌ای مؤمن و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در روستا و در کنار خانواده سپری کرد. مشکلات زندگی اورا از کسب دانش و علوم طبیعی محروم ساخت. برای کمک به خانواده در تأمین نیاز زندگی به شغل دامداری روی آورد و چند ماهی را هم در یکی از معادن...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید قدمعلی کرمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید قدمعلی کرمی »
در کنار طاقچه می‌ایستم و به عکس تو خیره می‌شوم. نگاه آفتابی و مهربانت هنوز هم تن رنجور و خسته‌ام را جانی دوباره می‌بخشد و یاد زیبای در کنار تو بودن را برایم زنده می‌کند. قدمعلی، در تاریخ 1342/7/6 در روستای چنارزاهدان سرچهان از توابع شهرستان آباده، ـ قبلاً از توابع بخش آباده طشک نی‌ریز بودـ در یکی از مناطق کوهستانی و میان چادر عشایری پا به عرصه وجود گذاشت. از همان اوان کودکی یار و غمخوار پدر...
بیاد شهید احمد (جواد) رئوفی
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
جـواد ای نوگل بستان مادر کجا رفتی که دیدارت ندیدم جـواد نازنین من کجائی پدر از هجر توقدش خمیده امیـدم بود دامات نمایم امیـدم نا امید از رفتن تو گسستی رشتـه مهرو وفا را توبـودی مظـهر مهر و عطوفت تن پاکت نمیدانم کجا هست بخـاک وخـون فتاده پیکر تو جواد نازنین دردانه ما بیا مادر دگر بارت ببینم تـو ای فرمانبر امرخمینی بخواب آسوده خوش درآن بیابان کـه فتح کـربلا نزدیک باشد توکل در عزایت نوحه سرکـــرد رئوفی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -چرا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
طلوع اولین امید در رگهای خونینم تو بودی سکوت و اولین سوگند با پیکار خونینم تو بودی از جنگ دل من با دل تو هست بس افسانه‌های خفته در تابوت ز تنهایی که پیوستند دلها تا ابد با خون همداستان گشتند بر این افسانه‌های نیک شد بس قصه‌های تنگ بر این بیچارگی فریاد بر این افتادگی فریاد که دیگر بار قلب ما نخواهد بست پیوندی برای تا ابد ماندن از این بیداد خون در دشت دل پیداست که دیگر نورامیدی نخواهد بود از این افتادن مرد جوان پیداست که دیگر ره...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -کوچ
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
ناگه کدامین عشق ناگه کدامین یاد از سرزمین خالی از انسان بر سرزمین یاد ما پی گیر زد فریاد ای خسته از ماندن در این گنداب ای سیر از پندار ای خسته از پرداختن بر پوچی هر حرف ای مانده در تابوت تنها و سیاه شب برخیز ـ برخیزیم زین ماندن اندر کنج عزلت بادلی پردرد اینجا فکندن خانه‌های درد اینجا نشستن این چنین بی‌درد من دیگر از هر چیز بی‌زارم جز مرگ کو عشق و امید تازه جان است برخیز ـ‌ برخیزیم زین خانه ما بار سفر بندیم تا سرزمین مردمانی گُرد تا سرزمینی کز...